بالاخره طلسم شکسته شد

1390/6/2 11:44

نویسنده : سحر

641 بازدید

اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

سلام آراد مامان

الهی من فدات شم که روز به روز بیشتر شیطونی میکنی وروجکم

بالاخره احسان جونم دیروز تونست شما رو حس کنه

آره جونم در تاریخ 1/06/90 ساعت 3:20 بابایی عزمشو جزم کرد تا شما رو احساس کنه و

شما هم با 3 تا تکون درست و حسابی و به صورت متوالی واسه بابا خودنمایی کردی

و منو بابا کلی ذوقیدیم

ای جان نمیدونی چه حس خوبیه گلم (متاسفم که مامان نمیشی از خود راضی نیشخند )

دیشب هم مامان لادن و عمه و عمو رفتن

حالا دوباره تهنایییییییم

دست مامان لادن درد نکنه این مدت خیلی زحمت کشید

و مخصوصا غذاهای خوشمزه اییکه میپخت

و ما میل میکردیم

در واقع من مهمون بودم خجالت

گوگولی من

آش دوغ هم خوردیم به لطف مامان لادن و ماهی ،که من نمیتونستم بخورم

حالا قرار شد که ایشالا آذر ماه بیان پیشمون

منتظریم

بوس بوس عشق من

مامان و بابا بیقرارتن

خاطرات دوره بارداری

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

سمیه مامان آرمیا
2 شهریور 90 12:17

سلام سحر جان. ممنون که از وبلاگ نی نیم دیدن کردی. نمیدونم چرا نمی تونم مطالبتو ببینم. فقط موضوع رو نمایش میده.

نمیدونم گلم

مامان مانی جون
2 شهریور 90 12:36

مامان گیسو
2 شهریور 90 12:57

مبارکههههههههههههه
خیلی برات خوشحالم سحر جون که بهترین لذت دنیا رو احساس کردی
آخرین نظراتت رو چک کن

مرسی گلم

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
2 شهریور 90 13:33

سحر جون از این لحظات شیرین لذت ببر. ان شاء الله به سلامتی به دنیا بیاد.

مممنونم

مامان نیایش
2 شهریور 90 13:48

سلام خانومی ممنون پیش ما اومدی ان شا ا.. شما همیشه شاد باشید و غم نبینید
خدا این کوچولوی دوست داشتنی رو برات نگه داره و به موقع هم تو آغوشت جا بده ان شا ا...

مرسی

مامان رادین
2 شهریور 90 14:32

وای که چه حس بی نظیریه.من که میمیرم واسه تکوناش.کاملا درکت می کنم. تا بعد

مامان نفس طلایی
2 شهریور 90 17:31

سلام چه حس جالبی برا بابایی نی نی ناز بوده

مامان پارسا جون
2 شهریور 90 17:49

سلام خانومی
به سلامتی
حتما شوهری کلی کبف کرده

مراقب خودت باش

آره عزیزم

خاله جون
2 شهریور 90 18:13

یه سلام گرم تابستونی

خاله جون
3 شهریور 90 5:04

مامانی کسرا
3 شهریور 90 9:58

منم واسه آقایون متاسفم که نمی تونن بفهمن وقتی یه چیزی تو وجود آدم تکون می خوره چه حالی داره ه ه ه ه ه ه ه ه ....

همیشه خندون و شاد باشی

واقعا منم متاسفم واسشون
مرسی گلم

سارا-سبا
3 شهریور 90 23:17

سلام مامان مهربون خوبي؟كوچولوي نازتون خوبه؟اميدواريم كه شاد و سلامت باشيد من به همراه خواهر دوقلوم تصميم گرفتيم وبلاگي درست كنيم كه خاطرات دوران تحصيل خودمونو اونجا بگيم خيلي خوشحال مي شيم گه شما بيايد و با حضور گرمتون وبلاگ ما دو خواهر قشنگتر كنيد با اجازتون لينكتون مي كنيم تا بيشتر باهاتون در ارتباط باشيم خوشحالمون مي كنيد اگه شما هم مارو لينك كنيد به اميد ديدار

ممنونم که سر زدید لینک شدید

بهارک
4 شهریور 90 3:10

سلام..
طراحي عكس وقالب وبلاگ..
خوشحال ميشم به ما سر بزنيد..ممنون ميشم مارو لينك كنيد..

لینک شدی عزیزم

مامان رادین
4 شهریور 90 11:38

سلام مامانی آراد جون
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
راستی ورودتو به هفت ماهگی تبریک می گم

مرسی گلم

ناهید
4 شهریور 90 13:36

سلام
من شمارو لینک کردم لطفا مرا لنک کنید با نام نی نی.

لینک شدی عزیزم

مامان نی نی گولو
4 شهریور 90 17:50

سلام عزیز خاله
پس تو هم شیطنت هات رو مثل نی نی من شروع کردی

آره خاله جونم بوسسسسس

مامان ماهان
4 شهریور 90 23:51

این لحظات شیرین ترین لحظات زندگیه عزیزم

ممنونم گلم که سر میزنی

مامان یاسمین زهرا
5 شهریور 90 3:36

لحظات خیلی شیرینتری در انتظارتونه.

.
همیشه شاد باشین.

مرسی عزیزم

مامان ابوالفضل
5 شهریور 90 18:19

سلامممممممممممممم
یه تبریک ویژه به بابایی
سه نفری خوش باشین

مرسی گلم شما هم همینطور

نانی
5 شهریور 90 18:54

به به مبارکه ه ه ه

مرسی گلم

مامی مائده
6 شهریور 90 0:14

چههههههههه میکنن این وروجکا و چههههههههه حالی میکنیم ماااااااا

اره والااااااااااااااااا

مامان ارمیا
13 شهریور 90 11:10

سلام
با اجازتون لینکتون کردم. اگه تمایل دارین منو با نام آرمیا کوچولو لینک کنین

حتما گلم

آراد نهایت عشق ما

بالاخره طلسم شکسته شد

نظرات (22)

مطلب بعدی

مطلب قبلی